رمزگذاریها، راز ماندگاری خاطرهها / آیا اسم دوستان کودکی خود را به یاد میآورید؟!
تاریخ انتشار: ۳ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۸۹۰۰۱۶
محققان با آزمایش بر روی نورونهای مغزی موشها به رمز و راز ماندگاری بعضی از خاطرهها پرداختند.
به گزارش خبرنگار فناوری خبرگزاری دانشجو؛ چرا شما اسم دوستان کودکی خود که چندین سال ندیده اید به یاد میآورید؛ در حالی که اسم کسانی که چنددقیقه پیش دیدید را فراموش میکنید؟ به عبارت دیگر چرا بعضی از خاطرهها بعد از دههها ماندگار و برخی دیگر در عرض چند دقیقه از بین میروند؟ محققان با استفاده از موشهای آزمایشگاهی ثابت کردهاند که خاطرات قوی و ماندگار بوسیله گروههای نورونی که با هم متحد هستند رمزگذاری میشوند.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گروه تحقیقاتی در یک آزمایش برای معاینه فعالیت مغزی موشها آنها را در یک مکان جدید قرار دادند. یک موش در حصاری مستقیم با ۵ فوت دیوار سفید که دیوارهای آن نشانه گذاری شده بودند، قرار داده شد. در انتهای سمت راست یک علامت مثبت بزرگ، در مرکز یک علامت ممیز و دو انتهای مسیر آب قند قرار دادند. مادامی که موش به دنبال کاوش است محققان فعالیت نورونهای خاصی را در هیپوکامپ مغز موش (قسمتی از مغز که خاطرات جدید شکل میگیرند) اندازه گیری میکنند.
وقتی حیوان برای اولین بار در مسیر قرار میگیرد درباره اینکه چه کند نامطمن و سرگردان است تا وقتی که آب قند را پیدا کند. در این موارد، وقتی موش نشانهای روی دیوار را میدید نورونهای تنها فعال بودند. با تجربههای متعدد موش به مسیر آشنا شد و مکان آب قند را به یاد آورد. همانطور که موش با محیط بیشتر آشنا میشد نورونهای بیشتری با دیدن هر نشانه روی دیوار هماهنگ با هم فعال میشدند.
با مطالعه چگونگی از بین رفتن خاطرهها در طول زمان، محققان موشها را ۲۰ روز روی مسیر قرار ندادند و بعد از یک وقفه موشهایی که خاطرههای قوی شکل داده بودند و با تعداد نورونهای بیشتری رمزگذاری شده بودند مسیر را سریعتر به یاد آوردند. با اینکه بعضی نورونهای فعالیتهای متفاوتی را نشان دادند، خاطره موشها از مسیر با تجزیه فعالیت گروههای نورونی کاملا قابل تشخیص بود. به عبارت دیگر استفاده از گروههای نورونی مغز را برای افزایش و به یاد آوردن خاطرهها قادر میسازند حتی اگر بعضی از نورونهای اصلی خاموش باشند یا آسیب ببینند.
یکی از اعضای تیم توضیح میدهد: «تصور کنید شما یک داستان بلند و پیچیده را به ۵ تا از دوستانتون بگسد و هر بار که دور هم جمع میشوید آنرا بازگ. کنید و برای از بین بردن نقاط خالی و فراموش شده به هم کمک کنید. به علاوه هر بار که داستان را بازگو میکنید میتوانید از یک دوست جدید برای یادگیری و نگه داشتن خاطره کمک بگیرید. در یک مسیر هم ارز نورنهای شما به هم کمک میکنند که خاطرهها برای مدت طولانی رمزگذاری شوند.»
خاطره برای رفتار انسان بنیادی است و هر آسیب به خاطره شدیدا میتواند زندگی روزانه مارا تحت تاثیر قرار بدهد. فقدان خاطره که به عنوان بخشی از فرایند پیری اتفاق میافتد میتواند نقصی برای سالمندان باشدو علاوه بر این، از دست دادن خاطره میتواند به علت بعضی بیماریها مخصوصا آلزایمر با یک توالی مخرب ایجاد شود و زندگی روزمره مثل تشخیص نسبتها یا به یادآوردن خانه ایجاد شود. این آزمایش پیشنهاد میکند که خاطراتی که با نورونهای کمتری رمز گذاری شده اند با افزایش سن از بین میروند و هر کدام از نورونها از بین برود کل خاطره از بین میرود. این تحقیق رفتارهایی که نورونها را برای نگه داشتن خاطره افزایش میدهد، طراحی میکند.
هرچه مردم فعالیتی را بیشتر تمرین کنند احتمال کمتری برای فراموش کردن آن وجود دارد، زیرا تعداد نورونهای بیشتری رمزگذاری میشوند. نظریهها میگویند که ساختن یک خاطره ماندگار نیازمند ارتباط قوی بین نورون هاست.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: یادآوری خاطرات نورون های مغزی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۹۰۰۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افرادی که در کودکی محبت ندیدهاند، این ۷ ویژگی را دارند
آیا تابهحال فکر کرده اید که چگونه جو عاطفی خانه در دوران کودکی شخصیت ما را به عنوان یک بزرگسال شکل میدهد؟
به گزارش روزیاتو، کمبود محبت در دوران کودکی، اثری منحصر به فرد بر شخصیت و رفتار افراد بر جای میگذارد.
بزرگ شدن در چنین محیطی فقط به معنای از دست دادن فرصت در آغوش گرفتن عزیزان خود یا صحبتهای صمیمانه با آنها نیست، بلکه اساساً میتواند بر دیدگاه و رفتار فرد در بزرگسالی تأثیر بگذارد.
برخی از این نشانهها در آینده به شکل ظریفی خود را نشان میدهند.
۱) مشکل در برقراری ارتباط عاطفیبرای کسانی که بدون محبت بزرگ شده اند، ایجاد پیوندهای عاطفی در بزرگسالی میتواند یک مشکل بزرگ باشد. فقدان نزدیکی عاطفی در طول سالهای شکلگیری شخصیت آنها اغلب باعث ایجاد یک مکانیسم دفاعی طبیعی با جدایی عاطفی میشود.
این جدایی میتواند به شیوههای مختلفی مانند مشکل برای بیان احساسات، احساس ناراحتی هنگام لمس فیزیکی یا پرهیز از برقراری رابطه عاطفی ظاهر شود.
این ویژگیها اغلب منجر به سوء تفاهم شده و روابط شما را تحت تاثیر خود قرار میدهند.
۲) عزت نفس و اعتماد به نفس پایینویژگی مشترک کسانی که در دوران کودکی خود محبت کافی ندیده اند، فقدان عزت نفس و اعتماد به نفس است. این باور در ذهن این افراد پرورش یافته که آنها لایق عشق و محبت نیستند.
این باور اغلب منجر به کاهش عزت نفس میشود، زیرا این افراد به ارزش و تواناییهای خود شک میکنند. آنها همچنین ممکن است با احساس بی کفایتی دست و پنجه نرم کرده و دائماً خود را با دیگران مقایسه کنند.
علاوه بر این، این افراد اعتماد به نفس ندارند، از خطرات و ریسکها اجتناب کرده و به دلیل ترس از شکست یا طرد شدن در منطقه امن خود میمانند.
۳) نیاز بیش از حد به کنترلبزرگ شدن در یک محیط سرد از لحاظ عاطقی اغلب باعث نیاز به کنترل در بزرگسالی میشود.
این افراد ممکن است تمایل به مدیریت ذره بینی و ریزبینانه موقعیتها و افراد اطراف خود داشته باشند.
آنها استانداردهای سفت و سختی داشته و اگر کارها طبق برنامهشان پیش نرود، به شدت مضطرب میشوند.
این نیاز به کنترل در روابط عاطفی میتواند سرریز شود و آنها را وادار کند که هر حرکت و رفتاری را به شریک زندگی خود دیکته کنند. این کنترل بیش از حد، ناشی از ترس است؛ ترس از رها شدن، آسیب دیدن یا ماهیت غیرقابل پیشبینی رفتار انسان ها.
۴) تمایل به کمالگراییبرای کسانی که بدون محبت بزرگ شده اند، کمالگرایی اغلب به یک حالت پیشفرض تبدیل میشود. گویی آنها به دنبال عشق و تاییدی هستند که در کودکی از دست داده بودند.
این رگه کمالگرایی در زمینههای مختلفی از زندگی افراد نمایان میشود؛ از کار گرفته تا روابط عاطفی.
آنها استانداردهای بسیار بالایی را برای خود تعیین میکنند و وقتی به این استانداردها نمیرسند، احساس استرس و ناامیدی زیادی به سراغشان میآید.
متأسفانه، این کمالجویی بی وقفه میتواند به فرسودگی شغلی، اضطراب و گاهی اوقات حتی به مسائل مربوط به سلامت روان مانند وسواس یا اختلالات خوردن منجر شود.
۵) مشکل در اعتماد کردن به دیگرانیکی دیگر از ویژگیهایی که معمولاً در افرادی یافت میشود که در دوران کودکی خود کمبود محبت را تجربه کردهاند، مشکل در اعتماد کردن به دیگران است.
این عدم اعتماد میتواند ناشی از حمایت عاطفی غیر قابل اعتماد یا متناقضی باشد که در دوران کودکی دریافت کرده اند.
این افراد اغلب در زمینه به اشتراک گذاشتن احساسات واقعی خود با دیگران مشکل دارند، از ترس اینکه آسیب ببینند یا طرد شوند. این ترس میتواند آنها را از ایجاد روابط عمیق و معنادار باز دارد.
فقدان اعتماد آنها همچنین میتواند منجر به یک حالت کنترل و هشدار مداوم شود که در آن افراد همیشه مراقب نشانههای خیانت یا رها شدن هستند.
۶) ترس از رها شدنیکی دیگر از ویژگیهای رایج در میان کسانی که در دوران کودکی محبت ندیده اند، داشتن ترسی عمیق از رها شدن است.
این افراد همیشه بابت از دست دادن عزیزانشان نگران هستند، حتی هنگامی که دلیلی واقعی برای این نگرانی وجود ندارد.
این نگرانی میتواند آنها را در روابط عاطفی بیش از حد وابسته یا کنترلگر کند، زیرا سعی میکنند که از تحقق بدترین کابوسهایشان جلوگیری کنند.
اما نکته اینجاست: این ترس اغلب تبدیل به یک پیشگویی منفی ساختگی میشود. اضطراب مداوم آنها افراد دیگر را پس میزند و این باورشان را تأیید میکند که رها شدن اجتنابناپذیر است.
۷) مشکل در تعیین مرزهای سالمافرادی که با کمبود محبت بزرگ شده اند، اغلب در تعیین مرزهای سالم در روابط خود مشکل دارند. ریشه این مشکل را میتوان در تجربیات دوران کودکی آنها پیدا کرد. ممکن است که نیازها و احساسات این افراد در کودکی به طور مداوم نادیده گرفته شده باشد.